معنی قایق تفریحی

فارسی به انگلیسی

قایق‌ تفریحی‌

Cabin Cruiser, Cruiser, Yacht

فارسی به عربی

قایق تفریحی

زورق


مسافرت با قایق تفریحی

ریاضه الیخوه


تفریحی

اجتماعی، ریاضه

فارسی به آلمانی

لغت نامه دهخدا

قایق

قایق. [ی ِ] (ترکی، اِ) کشتی. (آنندراج). کرجی. بلم. ناوچه. زورق. قُفَّه. طراده.لتکا. قارب. ترکیبات: قایق ران. قایق رانی. قایقچی.


قایق رانی

قایق رانی. [ی ِ] (حامص مرکب) عمل و شغل قایق ران.

واژه پیشنهادی

نوعی قایق

تفریحی


قایق

قارب

فرهنگ عمید

قایق ران

رانندۀ قایق، کسی که قایق‌رانی می‌کند،
پاروزن در قایق پارویی،


قایق

کشتی کوچک پارویی یا موتوری، کرجی، زورق،

فرهنگ معین

قایق

(یِ) [تر.] (اِ.) کشتی، زورق.

معادل ابجد

قایق تفریحی

919

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری